نگاهی به گزینههای احتمالی که بیشترین شانس را برای ریاستجمهوری لبنان دارند
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۲۲۷۶۹
درحالی که نامزدهای معرفی شده برای ریاستجمهوری آینده لبنان در نشستهای پارلمان این کشور شانس چندانی برای پیروزی دارند، گزینههای دیگری نیز به این منظور مطرح شده که هنوز نام آنها در لیست رسمی کاندیداهای پست رئیسجمهوری قرار نگرفته است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، بعد از اینکه طی دو هفته گذشته احزاب و فراکسیونهای اصلی پارلمان لبنان ابتکار «نبیه بری» رئیس این پارلمان برای انجام گفتگو میان نیروهای سیاسی جهت اجماع بر سرگزینهای به عنوان رئیس جمهور آینده لبنان را نپذیرفتند، بری اعلام کرد که مجددا نشستهای پارلمانی را از سر میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پنجمین نشست پارلمانی لبنان به این منظور پنجشنبه گذشته برگزار شد که نتیجه آن، 50 رای سفید، 39 رای برای میشل معوض و 10 رای عصام خلیفه بود و روی 13 برگه نیز عبارت «لبنان جدید» نوشته شده بود.
نقش بازیگران خارجی در پرونده ریاستجمهوری لبنان
در شرایطی که نبیه بری اعلام کرده هر هفته پارلمان برای رایگیری درباره گزینه ریاستجمهوری آینده جلسه برگزار خواهد کرد و البته لبنان چند هفته بیشتر تحمل خلأ را ندارد، شواهد نشان میدهد جلسات پارلمانی این کشور همچنان به دور باطل ادامه خواهد داد و در صورت عدم وجود یک ابتکار تازه نمیتوان چشماندازی برای معرفی رئیس جمهور جدید در یک بازه زمانی منطقی ترسیم کرد.
اما گذشته از گفتگوهایی که میان نیروهای سیاسی در لبنان صورت میگیرد و نیز اختلافاتی که بین برخی احزاب و فراکسیونها وجود دارد، درحال حاضر طرفهای خارجی پررنگترین بازیگران در پرونده ریاستجمهوری لبنان هستند. نخستین طرف خارجی که به طور علنی اقدام به نقشآفرینی یا بهتر است بگوییم مداخلهجویی در پرونده انتخاب رئیس جمهور لبنان کرده، عربستان سعودی است و «ولید البخاری» سفیر این کشور در بیروت بازیگردان اصلی برنامههای ریاض در پرونده ریاستجمهوری لبنان محسوب میگردد.
برگزاری اجلاس موسوم به «کنفرانس توافق طائف» طی دو هفته گذشته جدیدترین اقدام سعودیها در راستای مداخله در پرونده ریاستجمهوری لبنان بود که طی آن ولید البخاری از مقامات و شخصیتهای مختلف لبنان برای گفتگو درباره رئیس جمهور آینده دعوت کرد؛ اجلاسی که ریاض ادعا میکرد برای وحدت لبنانیها برگزار شده اما نمایندگان دو فراکسیون بزرگ یعنی حزبالله و جنبش امل در آن حاضر نبودند.
اما در میان مانعتراشیهای عربستان و تلاش برای روی کار آوردن رئیس جمهوری از اردوگاه مخالف حزبالله، فرانسه به طور جدی و مستقیم وارد خط انتخاب رئیس جمهور آینده لبنان شده و آنگونه که «آن گریو» سفیر فرانسه در بیروت میگوید، پاریس در تلاش برای یکپارچه سازی دیدگاههای احزاب و نمایندگان لبنان است تا در نهایت رئیس جمهوری با توافق همه گروهها روی کار بیاید.
فرانسه در وهله نخست سعی دارد سعودیها را برای اتخاذ روشی جهت جلوگیری از طولانی شدن خلأ ریاستجمهوری لبنان متقاعد کند؛ زیرا میداند در غیر این صورت عربستان به مانعتراشیها و تحت فشار قرار دادن نمایندگان پارلمان لبنان در پرونده ریاستجمهوری ادامه خواهد داد که به معنای تداوم بنبست در این پرونده است.
اما پاریس در عین حال همچنان اصرار بر فعالسازی و تداوم روابط خود با حزبالله داشته و روی اعتبار و جایگاه سیاسی این حزب برای نزدیک کردن دیدگاه دیگر احزاب به ویژه جریان آزاد ملی و جنبش امل حساب باز میکند.
در این میان نکته اصلی در پرونده ریاستجمهوری لبنان، نامزدهای معرفی شده به این منظور هستند. اتفاقاتی که طی 5 نشست بینتیجه پارلمان لبنان رخ داده نشان میدهد که تا این لحظه اساسا نامزدی رسمی و برجسته که دست کم نسبت به سایر نامزدها شانس بالایی برای پیروزی داشته باشد معرفی نشده است.
«میشل معوض» و «عصام خلیفه» نمایندگان لبنانی دو نامزد نه چندان شناخته شدهای هستند که طی جلسات پارلمان با یکدیگر رقابت کرده و در 5 نشست قبلی هیچ هیچ یک آرای کافی کسب نکردهاند.
چراغ سبز فرانسه برای ریاستجمهوری «سلیمان فرنجیه» در لبنانچه کسانی بیشترین شانس را برای رسیدن به ریاستجمهوری لبنان دارند؟
اما گزینههای دیگری نیز در این راستا مطرح شده که نام آنها به طور رسمی در پارلمان به عنوان نامزد ریاستجمهوری آینده معرفی نشده است. بارزترینِ این گزینهها «جبران باسیل» رئیس جریان آزاد ملی، «ژوزف عون» فرمانده ارتش لبنان و «سلیمان فرنجیه» رئیس جریان المرده هستند.
درباره جبران باسیل، با وجود اینکه نتایج نظرسنجیها طی ماههای گذشته نشان میداد او شانس زیادی برای تصدی پست ریاستجمهوری لبنان دارد اما باسیل بارها تاکید کرده که قصدی برای نامزدی این منصب ندارد و همچنان به موضع خود پایبند است.
ژوزف عون نیز از دیگر گزینههای برجسته برای ریاستجمهوری لبنان است که از دو سال قبل زمزمههای زیادی درباره انتخاب او به عنوان جانشین «میشل عون» رئیس جمهور سابق لبنان (که دوره او 31 اکتبر سال جاری به پایان رسید)، شنیده میشد. اطلاعات رسانهها و منابع سیاسی لبنان نشان میدهد که آمریکا و عربستان روی انتخاب ژوزف عون اتفاق نظر دارند. اما در عرصه داخلی لبنان حزب بارزی از وی حمایت نمیکند و به ویژه جریان آزاد ملی به ریاست جبران باسیل تاکید کرده که کاملا با انتخاب ژوزف عون مخالف است. سایر احزاب و نیروهای سیاسی لبنان نیز موضع دقیقی درباره فرمانده ارتش این کشور برای تصدی پست ریاستجمهوری اتخاذ نکردهاند و ابهامات زیادی درباره این گزینه وجود دارد.
اما گزینه بعدی که اخیرا نام او به شکل قابل توجهی در محافل سیاسی داخلی و خارجی لبنان به عنوان یکی از نامزدهای ریاست جمهوری این کشور مطرح شده، سلیمان فرنجیه است. او بر خلاف جبران باسیل هرگز برای نامزدی در پست رئیس جمهوری ابراز مخالفت نکرده و موضعگیریهای وی از چند ماه گذشته تاکنون نشان میدهد نسبت به تصدی این پست بیتمایل نیست.
سلیمان فرنجیه میداند که طبق ساختار سیاسی لبنان برای رسیدن به منصب ریاستجمهوری باید از حمایت منطقهای و بینالمللی برخوردار باشد. فرنجیه یکی از شخصیتهای برجسته لبنانی بود که بر خلاف تصور عموم در کنفرانس توافق طائف حاضر شد و سخنرانی کرد. اما منابع آشنا به فضای سیاسی لبنان معتقدند که حضور سلیمان فرنجیه در کنفرانس توافق طائف به معنای اعلام همسویی با مواضع عربستان در پرونده سیاسی لبنان نیست؛ بلکه او سعی دارد با گامهایی محتاطانه حق وتو ریاض بر خود را در نامزدی برای ریاستجمهوری آینده لغو کند.
از طرف دیگر فرانسویها نیز اخیرا اعلام کردهاند که مشکلی با نامزدی سلیمان فرنجیه ندارند. حتی مقامات پاریس قصد دارند نشستی با جبران باسیل و نیز «سمیر جعجع» رئیس حزب نیروهای لبنانی برای صحبت درباره نامزدی سلیمان فرنجیه برگزار کنند. باسیل که یکی از مخالفان اصلی ریاستجمهوری فرنجیه در داخل لبنان است طی روزهای آینده به پاریس سفر خواهد کرد و احتمالا دیداری نیز با «امانوئل ماکرون» رئیس جمهوری فرانسه خواهد داشت.
سفر باسیل به پاریس و تشدید گامهای فرانسه در روند انتخاب رئیس جمهور لبنان
منابع دیپلماتیک سفارت فرانسه در بیروت اعلام کردند که انتظار میرود مقامات پاریس مسئله نامزدی سلیمان فرنجیه برای ریاستجمهوری آینده لبنان را با جبران باسیل در میان بگذارند.
همچنین اطلاعات حاکی از آن است که با وجود اینکه «ولید جنبلاط» رئیس حزب سوسیالیستترقی خواه تاکنون از میشل معوض حمایت کرده اما به نظر نمیرسد که در صورت رسمی شدن نامزدی سلیمان فرنجیه مخالفتی با او داشته باشد. از سوی دیگر ولید جنبلاط 6 ماه قبل اعلام کرده بود که آماده حمایت از سلیمان فرنجیه است.
اما حزبالله یا جنبش امل تاکنون به شکل علنی دیدگاه خود را درباره حمایت از سلیمان فرنجیه اعلام نکردهاند و به نظر میرسد منتظرند تا نام او به طور رسمی در لیست نامزدهای انتخابی ریاستجمهوری آینده مطرح گردد.
با این وجود نمیتوان با قطعیت درباره گزینه انتخابی و یا زمان معرفی رئیس جمهور جدید لبنان صحبت کرد و در حال حاضر لبنانیها منتظر نتایج سفر باسیل به فرانسه و ابتکار جدید این کشور برای روی کار آمدن یک رئیس جمهور «توافقی» هستند.
مقام حزب الله: دخالت عوامل خارجی لبنان را در تاریکی نگه داشتگفتوگوی تلفنی محمد بن سلمان و ماکرون درباره لبنانانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: لبنان لبنان پرونده ریاست جمهوری لبنان نامزدی سلیمان فرنجیه ریاست جمهوری آینده برای ریاست جمهوری جبران باسیل آینده لبنان رئیس جمهوری سیاسی لبنان نشان می دهد رئیس جمهور حزب الله ژوزف عون گزینه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۲۲۷۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احمد مسجدجامعی: در اوایل انقلاب، بسیاری از مهمترین مشاغل از جمله ریاستجمهوری، نخستوزیری و نمایندگی مجلس و استانداری بحق در اختیار معلمان بود/ از اقدامات نابخشودنی سالهای اخیر، تغییر نام دانشگاه تربیت معلم است
به گزارش جماران؛ احمد مسجدجامعی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات با عنوان «آقای مدرسی» نوشت:
از اقدامات نابخشودنی سالهای اخیر، تغییر نام دانشگاه تربیت معلم یا در آغاز، دارالمعلمین مرکزی و دارالمعلمات تهران است که سابقۀ تأسیس آن به ریاست ابوالحسنخان فروغی، نزدیک به دو دهه پیش از راهاندازی دانشگاه تهران میرسد و بزرگانی چون عیسی صدیقاعلم، ملکالشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، علیاکبر سیاسی، سید محمدکاظم عصار، فاضل تونی، بدیعالزمان فروزانفر، محمدحسن گنجی و ... و بعدها شکوه نوابینژاد و سید محمد موسوی بجنوردی آنجا تدریس میکردند و استادان زندهیاد مجتبی مینوی، حبیب یغمایی، عبدالحسین زرینکوب، محمد معین، سید فخرالدین شادمان، محمود نجمآبادی، حمید عنایت، محمدامین ریاحی و ... و بعدها مرحوم رجایی فارغالتحصیل آنجا بودند. طرفه اینکه همزمان با تحولات ناشی از جنگ جهانی اول در پیرامون ایران از جمله تجزیۀ امپراتوری عثمانی و انقلاب بلشویکی در روسیه، اندیشمندان ایرانی به فکر آموزشوپرورش بودند تا با گسترش علم و معارف به توسعه و پیشرفت کشورشان کمک کنند. بههرحال، کمتر کسی از شخصیتهای نامآور علم و مفاخر فرهنگ در تاریخ معاصر است که گذارش به این نهاد علمی نیفتاده باشد؛ هرچند جز استادان، فارغالتحصیلان و همکاران این دانشگاه و بنا و عمارت آنجا نیز بخشی از حافظۀ تاریخی پایتخت است.
زمانی من نیز در هیأتامنای آنجا عضویت داشتم و در همان دوره، ساختمان قدیم و محوطههای پیرامونش را، که مارکف، معمار برجستۀ روستبار و همکاران ایرانیاش پدیدآورندۀ آنند، با کمک مدیریتهای شهری و فرهنگی و آموزشی و میراثی، بازسازی و بازپیرایی و تکمیل و تجهیز کردیم تا به مناسبت صدمین سال راهاندازی این مرکز علمی به موزۀ تربیت معلم تبدیل شود که البته، چنین نشد و بخش اداری را در آن مستقر کردند. این عمارت در شمال دانشکدۀ تربیت معلم دیروز و خوارزمی امروز در تقاطع خیابان عباسآبادِ پیشترها و روزولت پیشین و شهید مفتح کنونی با خیابان خندق ناصری پریروز، شاهرضای دیروز و انقلاب اسلامی امروز قرار دارد. بخشی ویژه به شخصیت و آثار و رسالهها و پایاننامهها و ترجمهها و مقالات دربارۀ خانواده، شخصیت و آثار پروین اعتصامی اختصاص یافت که در کنارش، دیگر مدرسان، فارغالتحصیلان و بانوان معلم در این مجموعه معرفی شوند که از آن همه فقط تالاری با این نام باقی ماند. همچنین، سفارش ساخت سردیس پنج تن از شخصیتهای برجستۀ این دانشگاه در دستور کار قرار گرفت و ساخته شد: خانم پروین اعتصامی، کتابدار و شاعر؛ آقایان مصاحب، بنیادگذار دانشنامهنویسی جدید؛ عبدالعظیمخان قریب، مصصح و تدوینگر نخست دستور زبان فارسی؛ عبدالکریم قریب، از پیشگامان رشتۀ زمینشناسی و محمدعلی رجایی، وزیر و نخستوزیر و رئیسجمهوری و قرار بود این کار ادامه یابد که چنین نشد: برای محمدباقر هوشیار، استاد برجستۀ تعلیم و تربیت و روانشناسی؛ غلامحسین صدیقی، استاد پرآوازۀ فلسفه و پدر جامعهشناسی و وزیر کشور دکتر مصدق و غلامحسین شکوهی، استاد برجسته و پدر تعلیم و تربیت امروز و نخستین وزیر آموزشوپرورش پس از انقلاب، که سخن او فراموش نمیشود: «معلم قلب آموزشوپرورش است.»
در همان سالها، کلنگ بنای مسجدی را در محوطۀ آنجا به یاد شهدای نامدار و گمنام معلم به زمین زدیم. همانجا گفتم اضافهکردن این بنا در هماهنگی با عمارت پیشین باشد و پیشنهاد دادم نام آن را مسجد معلم بگذاریم. پیشترها، اتوبوسهای شرکت واحد هنگام توقف روبهروی این دانشگاه، میگفتند: ایستگاه معلم؛ اما هماکنون ایستگاه متروی آنجا به این نام خوانده نمیشود.
نمیدانم تربیت یا معلم، کدامیک مشکل دارد که بایستی نام قدیمترین نهاد آموزش عالی کشور با آن همه سابقه و فارغالتحصیلان تأثیرگذار و دانشمندان صاحبنام تاریخ علم تغییر کند و احداث موزهاش با آن همه برنامهریزی و سرمایهگذاری به فراموشی سپرده شود. بههرحال، آموزش و شغل معلمی جایگاهی رفیع در فرهنگ و آیین ما داشته و دارد؛ تا جایی که در زمان جنگهای جهانی نیز این کار رها نشده است؛ برای نمونه، درست در همان دورۀ اشغال تهران در شهریور 1320 به دست نیروهای متفقین، مردم پایتخت از فرهنگ غافل نبوده و مدرسهای در حوالی میدان شوش دایر کردند که هماکنون نیز فعال است و در تهرانگردی آنجا را شناسایی کردیم. در اهمیت معلم همین بس که به ارسطو معلم اول و به ابونصر فارابی معلم ثانی گفتهاند. بین معاصران هم بسیاری از بزرگان خود را با عنوان معلم معرفی کردهاند؛ حتی اگر برجستهترین و ممتازترین استادان دانشگاهی و حوزوی بودهاند، کسانی همچون سید محمد فرزان، زرینکوب، باستانی پاریزی، مطهری و شفیعی کدکنی و برخی این شغل و سمت را بر استادی دانشگاه ترجیح دادهاند؛ همچون سید محمد محیط طباطبایی. در روزگار ما در تاجیکستان، به شخصیتهای مهم معلم میگویند.
در اوایل انقلاب، بسیاری از مهمترین مشاغل ازجمله ریاستجمهوری، نخستوزیری و نمایندگی مجلس و استانداری بحق در اختیار معلمان بود؛ معلمانی که در مسیر طبیعی آموزش و پرورش جایگاه واقعی خود را مییافتند و ازنظر اعتماد اجتماعی، بالاترین رتبه را در نظرسنجیها داشتند. باید روز معلم را هم مغتنم شمرد تا به اهمیت این شغل شریف بیش از پیش، تأکید و حرمت طبقۀ معلم پاس داشته شود؛ نهتنها ازنظر مالی، که البته، آن هم بسیار ضروری است؛ بلکه ازنظر معنوی که اجازۀ اظهارنظر، دستکم در امور مربوط به آموزشوپرورش و مسائل دانشآموزان و معلمان و کتابهای درسی و برنامههای آموزشی را داشته باشند.
در سالهایی که محصل مدرسۀ علوی بودم، آقای علی مدرسی، نوۀ دختری مرحوم آیتالله سید حسن مدرس نمایندۀ علمای نجف در مجلس شورای ملی و بعدها نمایندۀ مردم اصفهان و تهران در همان مجلس، معلم انشای ما بود. صورت و قامت بلند او با تصاویر جدش شباهت داشت و در رفتار او تفاوتی آشکار با دیگر آموزگاران دیده میشد. به روال آن سالها، بیشتر معلمان با کت و شلوار و کراوات و صورت اصلاحشده سر کلاس حاضر میشدند. دفتر معلمان در کنار اتاق مدیریت بود. اتاق مشدی محمد، خدمتگزار مدرسه نیز در گوشۀ حیاط قرار داشت که هم برای معلمان چای میبرد و هم غذای دانشآموزان را گرم میکرد. در زنگ تفریح، آقای مدرسی کنار پنجرۀ بستۀ آن اتاق و روبهروی پرچم برافراشتۀ ایران میایستاد و ازآنجاکه قدی بلند داشت، پای چپش را تا میکرد و کف کفشش را به دیوار پشت سر تکیه میداد. دیگر معلمانی که در حیاط کنار او میایستادند، آقایان فیض دبیر علوم اجتماعی، حاجفرج (سروش امروزی) داروساز و معلم شیمی و مهندس مجمریان دبیر جبر و مثلثات بودند. آقای مدرسی در مدرسه و هنرستان بزرگ صادق اسبق، رضاشاه سابق و امام جعفر صادق(ع) کنونی، روبهروی ایستگاه قدیم ماشین دودی در خیابان «گار ماشین» دیروز و ری امروز با آن بنای رفیع و زیبای قاجاری که خوشبختانه تخریب نشدهاست؛ نیز تدریس میکرد؛ البته نه انشا، بلکه علوم فنی و مهندسی و من یکبار، به محوطۀ هفتهکتاری آنجا که با صدها درخت چنار تناور و بناهای کارگاهی و کلاسها و تالارهای و زمینهای متعدد ورزشی و غیرورزشی به دست مهندسان اتریشی ساخته شده بود، رفتم و در تهرانگردی سالهای اخیر دوباره ازآنجا دیدار داشتم.
در همان سالها، با کمک ایشان و دیگر معلمان، نخستین روزنامۀ دیواری و سپس نشریهای به نام «پیوند» در قطع پالتویی و بعد رقعی و آخر سر هم 4آ منتشر میکردیم که انتشار آن تا سال سوم دبیرستان، سیکل اول، دوام آورد و گروهی همنام با نشریه داشتیم و آقای مدرسی نیز دربارۀ آن سرود: «تا به راه دوستیها سختپیوندیم ما/ چهرۀ زیبای هستی را چو لبخندیم ما// کشتی اخلاق را در بحر طوفانزای غم/ ناخدایی بس دلآرام و خردمندیم ما».
در آن زمان، آقای مدرسی به آقای روزبه، مدیر مدرسه، گفته بود که ما این همه دکتر و مهندس تحویل داده، اما یک نویسنده تربیت نکردهایم و از او خواسته بود که رشتۀ ادبی را راهاندازی کند. آقای روزبه پاسخ داده بود که اگر شمار داوطلبان به هشت تن برسد، چنین میکند و چنین شد؛ هرچند بیش از یک سال دوام نیاورد و فضا و مدیریت مدرسه با چنان تفکری همراهی نداشت.
در همان یک سال رشتۀ ادبی، نشریهای به نام «شبنم» البته فقط یک شماره منتشر کرد که عملاً میتوانست مانع کار نشریۀ پیوند باشد و شعری هم در صفحۀ اول آن آمده بود: «اشک گل شبنم شد و این را سرود/ دردها شد جان من خود را نمود»؛ پسازآن، همان گروه نشریۀ «چکاد» را داد که آن هم یک شماره بیشتر دوام نیاورد و مشاور هردو نشریه معلم راهنمای آن دوره سید کمال خرازی بود که نام وی در شناسنامۀ اثر میآمد.
آقای مدرسی یکبار انشای من را که سالپایینتری بودم، به کلاس آنها برد. در آن سالها، از آثار آقای محمدرضا حکیمی بهویژه کتاب «سرود جهشها» تأثیر میپذیرفتم: «سرودی است خواستیمش خواندن ... ». در آن انشا، عبارات انقلابی از اینگونه آورده بودم: «هنگامی که اشک یتیمان و خون شهیدان به صورت زیور تاج شاهان درآید، این شما جوانانید که ... ».
آقای علامه، مدیر ما، دفتر صدبرگ جلدچرمی انشایم را که در آن اشعاری از اخوان و آزرم و فروغ و ... آورده بودم، گرفت و به من گفت: «شما دیگر انشا ننویسید.» آقای مدرسی هم گفت: «عیب ندارد، شما کتاب بنویسید» و من شروع کردم به خواندن کتاب «تاریخ چیست؟» ای. اچ. کار ترجمۀ حسن کامشاد، که با طرح جلدی ساده و زیبا در انتشارات خوارزمی چاپ شده بود و نوشتن مطلبی را آغاز کردم؛ شبیه چنین چیزی که اگر کسی به تنهایی در جزیرهای به سر ببرد، هیچگاه تاریخ شکل نخواهد گرفت؛ تاریخ محصول اجتماع و روابط جمعی است و نوشتههایم را به آقای مدرسی دادم و او در کنارش نوشت: «شما خوب مینویسی/ شما خوب مینوشتی/ چرا حالا افتادهای؟!» و من اینطور احساس کردم که آن لحن و ادبیات ممنوعه را بیشتر میپسندید. سرانجام در سالهای بالاتر، هم زنگ انشا و هم رشتۀ ادبی برچیده شد و ما هم بر همان روال مدرسه به
رشتۀ ریاضیات پیوستیم.
آقای مدرسی در سالهای مدرسه، کتابهایی هم برای مطالعه به ما میداد؛ ازجمله «بازیگران عصر طلایی» ابراهیم خواجهنوری که آن وقتها در بازار نبود و خودش هم دربارۀ مرحوم مدرس کتابی مفصل نوشته بود با عنوان «قهرمان ملی ایران». آقای مدرسی میگفت که جدش طبعی لطیف داشت. در آن سالها، تصویری از سردار سپه در کتیبۀ قاب بیضیشکل سردر باغ ملی قرار داشت. اوایل انقلاب، به گفتۀ همکارانم در شورای شهر، آقای خلخالی به این دلیل میخواست سردر این بنا را ویران کند؛ اما پرسنل آتشنشانی مرکز در میدان حسنآباد همکاری نکردند و گفتند نردبان سیار خراب است. بههرحال، سردارسپه با مقدماتی دربارۀ ساخت آن عمارت، نظر مدرس را میپرسد و او میگوید: «سردر خوب است؛ اما آن تصویر دوروست.» واقعاً هم دو تصویر بود؛ یکی رو به خیابان مریضخانۀ پریروز یا سپه دیروز یا امام خمینی امروز و دیگری رو به محوطۀ باغ ملی. اینگونه به خاطر دارم که آقای مدرسی میگفت اثری به نام شوخیهای مدرس یا چیزی شبیه به آن پیشترها انتشار یافته است.
اختلاف مدرس با دیگران بر سر حفظ اصول مشروطیت بود؛ یعنی چندان کاری به مسائل شخصی این و آن نداشت. با رضاشاه مخالف بود؛ چون هم برآمدن و هم مشی و رفتارش را در چهارچوب قانون اساسی مشروطه نمیدانست، هرچند با رئیسالوزرایی او مشکل نداشت؛ برای نمونه جایی از بلدیه نام میبرد و آن را به بلدیۀ مشروطه و بلدیۀ استبداد تقسیمبندی میکند. درواقع، کار بلدیه که روشن است؛ اما اینکه بر کدام پایه استوار باشد، مسألۀ مدرس بود.
زمانی مصوبهای را در شورای شهر گذراندیم که خانۀ تاریخی مدرس در عودلاجان، که انبار کتابهای انتشارات اسلامیه قدیمترین ناشر تهران بود، خریداری و نگهداری شود. دربارۀ مکان درست این خانه ابهاماتی وجود داشت. از آقای مدرسی کمک خواستیم. او با اطلاعات وسیعی که داشت، درستی انتخاب ما را تأیید کرد و آن محوطه و بنا را کسی خرید و بازسازی کرد. در روزی که با سخنرانی رئیس مجلس وقت، آقای دکتر لاریجانی و من آنجا بازگشایی شد، باز هم فراوان به سخنان و اشارات آقای مدرسی استناد کردیم.
در همان ابتدای راهروی بیرونی خانۀ مدرس، اتاقی است که خدمتکارش در آنجا بود و در را به روی این و آن میگشود و بساط چای و قلیان را برپا میکرد و مورد احترام بود؛ اما ضد مدرس، خبرچینی میکرد. وقتی به آنجا رفتم، بیاختیار یاد بیتی افتادم که معلم ما پس از نقل چنین رویدادهایی میخواند: «کس نیاموخت علم تیر از من/ که مرا عاقبت نشانه نساخت».
باری این سالها دهمین دهه از زندگی این شمع فروزان تعلیم و تربیت است. عمر و عزتش پایدار باد.
روز معلم مبارک.